شفقخبر؛ جابر خرمنیا؛ رسانه از ابتدای مفهوم آن، یعنی از زمانی که بشر برای انتقال پیام به اعضای خانواده، قبیله و حتی شاید نسلهای بعد روی دیوار غار نقاشی میکرد و پیامهایی ساده از ماهیت زندگی، خطرات و محیط اطرافش را نشان میداد تاکنون، پنج کهکشان یا عصر را پشتسر گذاشته است.
در هر عصری، فناوریهایی نو و بهتر به بشر کمک کرد تا به بهترین و هنرمندانهترین شکل، غنیترین پیامها را به دیگران منتقل کند. کهکشان سنگ، کهکشان کاغذ و مکتوب، کهکشان رادیو و تلویزیون، کهکشان اینترنت و کهکشان فناوری اطلاعات؛ البته حالا باید منتظر طلوع و تحقق کامل کهکشان شبیهسازها باشیم.
از آغاز پیامرسانی بشر، هرگز رسانه و روزآمدی آن، منتظر اصرار روی شکل بیتغییر و ماهیت یک ابزار باقی نمانده و جلو رفته و ابزارها هم نفی نشدند بلکه تجدید و تکامل یافتهاند. اگر بخواهیم برای رسانه اصولی را تعریف کنیم، پیام، مخاطب و ابزار انتقال پیام محور اصالت رسانه خواهند بود و رسانه اصیل رسانهای است که این سه اصل بنیادین را به درجه اعلی در خود متبلور کند. ضیافتهای افطار ماه مبارک رمضان امسال، منشأ رخدادهایی بود که بحث بر سر رسانه و ابزار را در برخی محافل داغ و پر رونق کرد.
نگارنده در یکی از همین محافل گفتوگویی جذاب با یکی از همین اساتید محترم رسانه داشتم. هفته هنر انقلاب اسلامی و حضور برخی اینفلوئنسرهای فضای مجازی در کنار اصحاب رسانههای برخط و رسانههای مکتوب فرصت مغتنمی را پیش آورد که در کنار هم پیرامون رسانه و آنچه باید باشد و پیوند هنر و رسانه گفتوگو کنیم. گرچه نمیدانم چرا باید برخی از ماهیت گفتوگو کردن و محترمانه سخن گفتن دچار هراس شوند. خلاصه آنکه برخلاف انتظاری که وجود دارد، گفتوگو و جدال احسن پیرامون رسانههای مکتوب و حفظ مخاطب آن، مقدمهای شد که برخی به جای عنصر گفتوگو و مباحثه، عباراتی نادرست و ناصواب در مورد رسانههای برخط، سایتها و خبرنگاران و نگارندگان آن بهکار ببرند که صد البته عبارات سخیف نمیتوانند پاسخی داشته باشند.
شرط حیات هر رسانهای، علاوه بر دو اصل «پیام و محتوای خوب، مفید و امیدبخش» و «ابزار مناسب برای انتقال پیام»، حل چالش «مخاطب» و یافتن مخاطب است. غنیترین پیامها و مفیدترین و کارآمدترین ابزارها بدون مخاطب، سرانجامی ندارد. در نتیجه ضرورت بازساخت رسانه، حرکت به این سمت است. اینجا نه نفی ابزاری خاص در رسانه دلالت دارد و نه اثبات منحصر به فرد دیگری. بلکه به کار گرفتن انواع ابزارهای شایسته و روزآمد برای رساندن مفهوم به مخاطبان اهمیت پیدا میکند.
تنها کسی که از رسانه شناختی ندارد ممکن است مدعی شود ماهیت ابزار تعریفکننده عمق پیام و محتوا است. در واقع سطح و عمق محتوا را نه دیوارنگارهها و الواح گلی، نه روزنامه و مجله، نه تلویزیون و رادیو، نه پایگاهها و وبلاگها، نه شبکههای اجتماعی، پیامرسانها، ویدئوبلاگها و پادکستها که خودِ اصل پیام تعیین میکند. حیات یک رسانه رسانده شدن همین پیام تولید شده به مخاطبان است. چنگ کشیدن روی صورت رسانهها و یا ابزارهای روزآمد به توهم آنکه لابد اثبات شی نفی ما ادا میکند! تنها ما را از کهکشان جدید رسانهای ـ که به سرعت میآید ـ و لاجرم از مخاطبانمان، دور میکند.
در عصری که روزنامهها، مجلهها، خبرگزاریها، سایتها و حتی شبکههای تلویزیونی و رادیویی علاوه بر حفظ ماهیت خود، از عصر فناوری اطلاعات بالاترین بهره را برده و جنگ روایت را در کنار شکل خروجی رسمی رسانه خود روی پلتفرمهای مجازی، تلویزیونهای برخط چون یوتویوب و آپارات، رادیوهای اینترنتی، شبکههای اجتماعی مانند توییتر، فیسبوک، اینستاگرام، پیامرسانها و نیز کیوسکهای مجازی ادامه دادند، سخن گفتن از ابزار منحصر به فرد یا انحصاری بیراه است. در عصر کنونی که روزنامهها و مجلات بزرگ دنیا به فکر پیدا کردن کیوسک توزیع روزنامه خود در دنیای شبیهسازها مانند متاورس هستند، در عصری که خبرگزاریها و شبکههای تلویزیونی و رادیویی بزرگ دنیا بهدنبال گستره حضورشان در دنیای شبیهسازی برای روایتگری هستند تا آینده نزدیک و مخاطبانشان را از دست ندهند، هیچچیز منتظر ما نمیماند، نه دنیا و نه مخاطبانش. یادمان باشد، بازساخت رسانه، نفی کاغذ و روزنامه نیست، نفی سایت و خبرگزاری نیست، نفی تلویزیون و رادیو نیست، توانمند شدن ما مبتنی بر لوازم کهکشانی است که در آن قرار داریم. برای مخاطبانمان باید تغییر کنیم، پیشرفت کنیم.
انتهای پیام/