شفق؛ یادداشت میهمان، سردار سعید منتظرالمهدی؛ برایشان فرقی نمیکند که عروسی باشد یا عزا؛ به بهانه هر گردهمایی و در تداوم یک رسم تاریخی غلط که به اذعان بسیاری از تاریخنویسان و کارشناسان، بدعتی در رسم و رسومات است، دست به اسلحه میبرند.
صدای شلیکی که در نهایت با صدای ضجه زنان و کودکان همراه شده و جشنی را به عزا تبدیل کرده یا عزایی را با عزای دیگر در هم میآمیزد.
مردم دامنه رشتهکوه زاگرس بهویژه ساکنان بخشهایی از استانهای کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری، لرستان، فارس، خوزستان و کرمان از دیرباز بهدلیل شرایط خاص محیطی با سلاحهای شکاری و بعضاً جنگی قرابتی چند دهساله دارند و بالطبع آئینهای مردمان این جغرافیا نظیر نوروز و حتی مراسم عروسی بیارتباط با حضور نمادین این وسیله اغلب دردسرساز، برگزار نشده و نمیشود.
حال اینکه سنت حسنه ازدواج نه فقط در شرع ما بلکه در عرف ایرانیان همواره اهمیت فراوانی داشته و حتی در برگزاری آن بر انجام آئین معنوی خاصی تأکید شده است. امری که متأسفانه در شرایط روز جامعه ما حداقل در مناطقی از کشورمان چندان به گوش نرسیده و به آن عمل نمیشود. هنوز هم در برخی از روستاها، خردهفرهنگهایی از ایامی دور به قوت خود باقی مانده و برگزار شده و سینه به سینه از والدین و بزرگترها به نسل بعدی منتقل میشود؛ رسم تیراندازی در جشن عروسی یکی از این مراسمهاست که متأسفانه قربانیان زیادی را هم تاکنون به همراه داشته است.
کثرت تفنگهای جنگی و شکاری در جشنهای مردمان این استانها اگرچه ممکن است در دست جوانان کم سن و سال یکشور و هیجان غیرمعقول را بهدنبال داشته باشد اما زنگ خطری است که نه فقط شادی جمع قلیلی را در یک چشم بر هم زدن به ماتم ابدی تبدیل میکند، بلکه آنچنانکه نمونههای فراوانی از آن در آرشیو مراجع ذیصلاح و صفحه حوادث روزنامهها وجود دارد ممکن است موجب گرفتاری خانوادههای بسیاری شود که تنها به نیت شرکت در یک جشن عروسی در محل حادثه حاضر شده بودند.
به راه انداختن کاروانهای ویژه بدرقه عروس و دست بر روی ماشه یک اسلحه جنگی گذاشتن اگر چه برای جمع معدودی از هموطنان ما ممکن است نشاطآفرین باشد، اما این هیجانات ناهنجار همواره به دور از فرهنگ اسلامی و ایرانی ما بوده و در بیشتر موارد سلب آسایش جمعی را به همراه دارد.
در قانون مجازات اسلامی، ممنوعیتهای بسیاری درباره حمل سلاح گرم و سرد آمده است. در قانون حمل، استفاده، خریدوفروش و قاچاق سلاح گرم ممنوع اعلام شده و برای آن مجازاتی در نظر گرفته شده است. البته برخی از افراد مجوز و پروانههای لازم برای حمل و نگهداری از سلاح گرم را دریافت میکنند و همین بهانهای برای استفاده از این سلاحهای بدون مجوز یا مجوز دار در مراسمهای عروسی و عزا میشود.
وجود اسلحههای غیرمجاز، تلاشهای کارشناسان و نهادهای متولی را برای ایجاد آرامش در میان جامعه کمرنگ و حتی گاهی بیاثر کرده است. در بسیاری از موارد روانشناسان با مواردی مواجه میشوند که کودکی بر اثر ترس ناشی از صدای تیراندازیهای شبانه یا درگیریهای قومی و قبیلهای دچار لکنت زبان، شبادراری، کابوس و بیخوابی شده است. بررسی ریشهای و دقیق چرایی گرایش جوانان به این موضوعات میتواند تأثیر بهسزایی در متوقف کردن سیر افزایش و عادیسازی خشونت در جامعه داشته باشد. احساس خودکمبینی، قدرتنمایی، هیجانهای کاذب ناشی از فیلمهای سینمایی جنگی و ضعف جسمانی را میتوان بهعنوان بخشی از علل علاقه قشر جوان به استفاده از سلاح عنوان کرد که منجر به «نهادینه شدن خشونت» در جامعه میشود. تکرار یک اتفاق، درجه حساسیت افراد و جامعه را نسبت به آن کمتر میکند، به همین دلیل اگر چارهای برای وجود اسلحه غیرمجاز در این استانها اندیشیده نشود، بیم آن میرود کودکان و نوجوانان که پدران و مادران نسلهای آینده هستند، حساسیت خود را به وجود اسلحه در جامعه از دست داده و در یک چرخه معیوب، این موضوع میتواند به «نهادینه شدن خشونت» در جامعه منجر شود.
انتهای پیام