شفق؛ مونا مرادی*– در بین تمام یادداشتها و توییتهایی که در روزهای گذشته دربارهی تغییر در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خواندم به نظرم رسید یک نکته مغفول مانده است و آن در اقلیت قرار گرفتن تنوع زنان هنرمند و اهالی فرهنگ پیش از دورهی مدیریت آقای مهندس فائزی بوده است.
طی سالهای متوالی انحصار طلبی برخی از افرادی که امروز شیپورِ «به فریاد هنر برسید» در دست گرفتهاند، موجب شده بود تا تصویری کاریکاتوری از یک زن هنرمند یا زن فرهنگی در اذهان شکل بگیرد. تا پیش از این تصویرِ زن هنرمند، زنِ طبقهی متوسط به بالا با ادا و اطوارهای روشنفکری شده بود ( با تأکید بر ادا و اطوار از این جهت که روشنفکر حقیقی کسان دیگری هستند)؛ چند نام معدود!
در این قاب، هیچ زنِ دیگری به عنوان هنرمند و اهل فرهنگ پذیرفتنی نبود. این را حتی میشد از چهرهی متعجب نیروی حراست جلوی درب ارشاد هم متوجه شد زمانی که زنانی متفاوت از تصویر ذهنیاش را در حال رفت و آمد به جلسات میدید.
در تمام این سالها بقیهی زنها کجا بودند؟ یا بهتر بگویم عدهی کثیری از زنان هنرمند و اهل فرهنگ اصلاً چطور میتوانستند در این حلقهی تنگ جا بگیرند؟ بله. عدهی قلیلی توانسته بودند اکثریت را منزوی کنند. چهرههای محدودی از زنان تبدیل شده بودند به تصویر جامع و مانع زن هنرمند در حالی که قادر به نمایندگی اکثریت زنان نبودند.
منحصراً دغدغههای طبقهی خودشان را پیگیری میکردند و در آثار تولیدی به مسائلی میپرداختند که عمدتاً مسئلهی اولویتدار زنان جامعه نبود. آنها نه میتوانستند زنان را به لحاظ فکر و دغدغه نمایندگی کنند و نه ظاهر.
و انحراف از همین جا آغاز شده بود.
در طی مدت مدیریت ۱۸ ماههی آقای فائزی بر اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی موضوعاتی روی میز جلسات قرار گرفت که قبلاً کسی به آنها نپرداخته بود. و یکی از مهمترین این موضوعات مسائل مربوط به زنان، از دیدگاه زنان با محوریت اندیشههای امامین انقلاب بود. همین شد که در راهروهای ادارهی ارشاد پای زنان متفاوت از آن تصویر کلیشهای باز شد.
زنانی که از قضا هم اهل فرهنگ بودند و هم هنرمند. پر از حرف و ایده و درد و دغدغه؛ پروندههای متعددی برای همفکری گشوده شد. دربارهی مسئلهی لباس، رسانه و زنان، نقش هنر در تحکیم بنیان خانواده، مسئلهی مهم مادری، نوجوانان، هویت بصری شهری و غیره.
زنان خوش فکر زیادی دور هم جمع شدند و دهها طرح فرهنگی نوشته شد که ماحصل و نتیجهی همین رفت و آمدها بود. القصه گمان میکنم یکی از دستاوردهای مهم دورهی مدیریتی آقای فائزی بر ارشاد، شکستن تصویر غیرواقعی از زن هنرمند و به رسمیت شناختن اکثریتِ در سکوت و سایه بود.
دایرهای وسیع که در آن از انجمن زنان محجبه تا دختران بعضا بدون اعتقاد قلبی به حجاب هنرستان هنرهای زیبا جا میشوند. دایرهای به وسعت و تنوع زنانِ حقیقی.
من امید دارم در دولت انقلابی آقای رئیسی هر کس بر این صندلی تکیه بزند همین روش و مسیر را ادامه خواهد داد.
و راه مبارزه با فساد و انحصار طلبی مسدود نخواهد شد. او که پیامِ شادی میدهد، شام میدهد، علامت پیروزی استوری میکند مانده تا بفهمد انقلابِ ما، انقلاب اشخاص نیست، وابسته به نفر نیست. بلکه انقلاب عقیده و فکر و اندیشه است.
*کنشگر مسائل اجتماعی و حوزه زنان و خانواده
انتهای پیام/