شفق؛ یادداشت: جواد غلامیان*؛ برخی مسئولان و برخی تندرویها در مواجهه با مسائل اجتماعی خواسته یا ناخواسته هیزم آتش دشمنان این نظام میشود. برخی تصمیمات خلقالساعه و یا بدون تخمین رسانهای هزینهساز برای کلیت ساختار حاکمیت است. یک نمونهاش برخورد با پیرمرد رشتی ((صادق بوقی )) است. واقعاً چقدر این مسئله اهمیت داشت که اینطور مقدمه ضریب دادن بدان میشویم؟ آخرین باری که صفحه این پیرمرد را دیدم ۸ یا ۹ هزار دنبال کننده داشت و امروزه نزدیک به یک میلیون دنبال کننده دارد و هر ساعت هم تعدادی فالورجدید به این صفحه اضافه میشود، این تعداد به غیر از آن ۲۰ تا ۳۰ صفحهی هوادرای است که هر روز اضافه میشود تا از شهرت او استفاده کنند. آهنگ و ویدیوهای صادق بوقی که طی روزهای گذشته به سوژهی پربازدید شبکههای اجتماعی تبدیل شده بود، امروز یک گام فراتر گذاشت و به غیر از شبکه معاند آن طرف آبی به آن سوی مرزهای ایران در آفریقا نیز رسیده است.
جالب است بدانید یک گروه در تانزانیا با انتشار یک ویدیوی ویژه با استفاده از آهنگ صادق بوقی، به این چهره ابراز علاقه کردند. این ضریبی که اقدام نسنجیدهی مسئولین برای دیده شدن به این پدیدهی اجتماعی معمولی دادند، عجیب و در اوج ناآگاهی بود. البته این پیر مرد گیلانی از قضا عاقل و علاقهمند به نظام است، اگر صفحهی ایشان و امثالهم به مانند علی کریمیها و سلبریتیهای دوزاری که از ایران فرار کردند به محلی برای خط دهی ضدانقلاب در مواقع حساس تبدیل شود آیا آن مسئولان محترم پاسخگو خواهند بود؟
این تنها نمونهای از اقدامات نسنجیده و بدون فکر مسئولین فرهنگی کشور است، یک نمونهی اخیر دیگر جلوگیری از برگزاری کنسرت قربانی در اصفهان است. این ماجرا نیز چقدر برای نظام هزینه ایجاد کرد، این تصمیمها ممکن است در سطح یک مدیر محلی و با شتابزدگی در یک استان اتخاذ شود اما هزینهی آن فراتر از تصمیم یک مدیر است و کل جامعه و حاکمیت را درگیر میکند. کاش در این مواقع به جای تصمیم گیریهای شتاب زده بیشتر تدبیر کنیم.
چرا برخی داخلیها از اقدامات نسنجیدهشان درس نمی گیرند؟ این سطح از نادانی برخی تصمیمگیران و تصمیم سازان نوبر است. روزگاری دشمنان نادان این نظام فکر میکردند هر کس در این مملکت روسریاش عقب است مقابل نظام قرار دارد. بارها و بارها نیز چوب این سوءظنشان را خوردند تا اینکه در اغتشاشات سال گذشته رسماً با جماعتی مواجه شدند که بهقول عرفی بدحجاب بودند، اما تقلای دشمن را به تمسخر گرفتند و نه تنها با دشمن همراه نشدند بلکه مقابل آن صف بستند.
این روزها که موضوع صادق بوقی راه افتاده است برخی تصمیم گیرندگان داخلی و برخی دشمنان خارجی و ضدانقلاب در یک سو قرار گرفتهاند و همچنان فکر میکنند این شادی مردمی نافرمانی مدنی و تقابل با جمهوری اسلامی است؛ عجب حماقتی. این کمپین شادی برای بخشی از همین مردم است. همان مردمی که هویتشان دشمنی با دشمنِ این خاک است. هم اهل معنویت و مقاومتاند و هم شاد در دل سختیها.
ای کاش مدیرانی که یک شبه تصمیم میگیرند که صفحهی امثال صادق بوقیها را ببندند میفهمیدند شرافت و ایران دوستی صادق بوقیها و امثال آنها با امثال ساسی مانکنها در یک کفهی ترازو قرا ندارد و غیرت این مردم بسیار بیشتر از برخی سلبریتیهای مبتذل و زامبیهای فرهنگی امثال ساسی مانکن است که رسماً به دنبال ابتذال جوانان و نوجوانان این مرز و بوم هستند. این روزها که دشمنان ایران با انواع و اقسام رسانهها و پروژهی تبلیغاتی و بهخط کردن نفلههای فرهنگی امثال ساسی مانکن و … سعی بر سیطرهی بر فرهنگ این مردم را دارند اقدامات امثال صادق بوقیها باعث شد که رسانههای دشمن در اوج فعالیتهای تبلیغاتیشان به حاشیه بروند و خط تبلیغی آنها که برنامهریزی فراوانی نیز برای تولید و پخش موزیک ویدیو مبتذل کرده بودند به حاشیه برود، برخلاف توطئههای پیچیده دشمنان در جنگ نرم علیه مردم ایران روش امثال صادق بوقیها کاملاً ساده و روشن است. صادق بوقی ولو با شادی محلیاش که برآمده از بخشی از فرهنگ قوم با غیرت خطه شمال کشور با لهجهی محلی و شادی از نوع هویت ایرانی قلبهای مردم را تسخیر کرده است و اما در نزد مردم ساسی مانکن نماد موسیقی مبتذل آنهم با مأموریت ابتذال فرهنگی است. ایندو در یک زمان مشخص مقابل هم قرار گرفتند و در این دوئل اجتماعی، ساسی بیحیثیت شد ولی صادق بوقی نزد مردم عزیزتر شد.
آقای مسئول آقای مدیر فرهگی شاید سلیقهی یکی مثل من و شما، سبک شادی مدل صادق بوقی نباشد اما باید بپذیریم که این سبک شادی جزئی از فرهنگ ایران ماست. و صادق بوقیها جزئی از جامعه ایرانی ماست. همین مردم. یک روز سرود سلام فرمانده میخوانند و یک روز هم به سبک پیرمرد رشتی شادی میکنند. مردم جمع ایندو هستند. برخی قدرت جمع بستن ایندو را ندارند و ناچار برچسب جامعه متضاد بر این مردم میزنند. این نوع نگاه و تفکر که بر خلاف نظر امامین انقلاب است از اساس خطاست و ناشی از خطای برداشت یک نفر و یا یک دستگاه و تعمیم آن در نظام اولویتهای ارزشی و هنجاری یک جامعه است. اگر میخواهیم جامعهای را تحلیل کنیم باید مجموعه ارزشها و هنجارهای جامعه را فهرست اما سهم هرکدام را با وزنکشی محاسبه کرد و برآیند گرفت؛ نه اینکه همه را همسطح قرار داد و جمع جبری زد. وزن و ضریب مقاومت و معنویت و عدالتخواهی و ظلمستیزی و آزادیخواهی واقعی این مردم قابل مقایسه با دیگر خصایص آنهاست؟ این خطای تحلیل بسیار کلیدی است که خیلیها ولو دلسوزان کشور را به اشتباه میاندازد و نمیتوانند مردم را درست تحلیل کنند.
*دبیر مجمع مطالبه گران استان قزوین
انتهای پیام/