شفق خبر؛ جابر خرمنیا رئیس اداره ارتباطات و امور بینالملل شهرداری قزوین پس از پخش برنامه پژواک و واکنش عجیب صداوسیما به یک انتقاد ساده مبنی بر قضاوت یکطرفه شبکهی قزوین، ضمن انتشار فیلم برنامه در صفحه شخصی خود نوشت:
این یک دقیقه را ببینید، از بیتالمال شما مردم ساخته و پخش شده است!
شب گذشته، در پی انتقادم به رویهی یکطرفهی شبکهی قزوین، یکی از آنتنهای کممخاطب این شبکه بهزعم حضرات به «زدن» بنده اختصاص پیدا کرد و احتمالاً آقایان برای این دست غرضورزیها با هزینهی بیتالمال توجیه شرعیاش را هم دارند.
از آنجایی که آنتنشان مخاطب چندانی ندارد، توی صفحهی جدید خودم بازنشرش میکنم تا دیده شود. البته اگر صفحه قبلیام بود تعداد بازدید خبر شبکهی قزوین به حدی میرسید که در خواب هم نمیدیدند یک خبرشان اینقدر دیده شود!
اما لازم است چند نکته را عرض کنم.
فن وارونهنمایی شگردی است که رسانههای بیگانه از جمله منوتو و سعودی اینترنشنال در آن مهارت دارند، حالا شبکهی قزوین از این فن وام گرفته تا نقد من را وارونه و به کذب، چیز دیگری نشان دهد.
آقایان حتی شجاعت پخش نقدم را هم نداشتند و یک تصویر مبهم نشان دادند، برخلاف کذبی که گفتند! بنده اساساً با نقد شهرداری هیچ مشکلی ندارم و از قضا خبرنگارانی که در روز بارش برف بهسراغمان آمدند میتوانند شهادت بدهند که عرض کردم نقاط ضعف ما را به ما نشان بدهید. تمام نقد من به صداوسیما، پاسخ نخواستن از ما و یکطرفه به قاضی رفتن بود.
فرمودهاند خبرنگاران به درِ بسته شهرداری گلایه دارند، و سخنانی را پخش کردند که مشخصاً اعتراض یک رسانهی بیمخاطب به عدم دریافت رپورتاژ آگهی برای جریدهشان بود که مردم شهر هم آن را نمیخرند! اعتراضی که احتمالاً سازمان در آن دغدغه، وجه مشترکی با ایشان دارد.
اگر دو نشست خبری و صدها مصاحبهی شهردار و مدیران ارشد شهرداری با خبرنگاران در یک سال و چندماه نشانهی بسته بودن فضای آن به روی رسانهها است، مدیرکلی که پاسخگویی به خبرنگاران را در قبال کارنامهی خود در شأن خویش ندیده و هیچگاه پاسخگوی خبرنگاران نبوده چه برچسبی خواهد گرفت؟

اساتید مدعی، از انتشار تصاویر بسته از کوچههای فرعی شهر و پل روی کانال و غیره که فارغ شدید، کمی به دغدغههای اصلی و جدی مردم برسید، شاید مخاطبی را که در چندسال گذشته در پی حذف برنامههای مطالبهگرانه مانند بیحاشیه و کمرنگ شدن مجریان توانمند و با استعداد، برنامهسازان خلاق و صداهای اثرگذار از دست دادید توانستید برگردانید. کار به جایی رسیده که مخاطبان بلاگرهای مجازی شهرمان از آنتنتان بیشتر شده!
گرچه در دو شب بارش سنگین برف و سرمای شدید هوا، خبرنگارانتان سراغ خادمان مردم و پاکبانان مظلوم این شهر نرفتند تا خدمت آنان را در حد وسعشان ببینند، اما برخلاف شما، مردی ایستاده در میانهی میدان، خواب و خوراک نداشت تا از حداکثر ظرفیتِ در اختیار خویش برای حل مشکل مردم پس از بارش سنگین استفاده کند. یک لحظه چشم روی هم نگذاشت و مدام در خیابانهای شهر همپای نیروهایش در دل میدان بود و صفای باطنش اجازه نداد حتی یک تصویر از او منتشر کنیم.
این انتظار از آنتنی که به وام گرفتن از تکنیکهای رسانههای بیگانه روی آورده هم نمیرود که خدمات را ببیند و در نقد منصفانه، ضمن بیان خدمات، ضعفها را بگوید.
مادامی که خداوند عنایت کند در کنار این مرد ایستادهام، چه مسئولیت داشته باشم، چه نداشته باشم. آقای شبکهی قزوین، خادمان مردم دنبال به شهادت گرفتن خدایند نه نام و قاب دوربین تو.
انتهای پیام/