شفق؛ رقابت دوازدهمین دورهی انتخابات مجلس شورای اسلامی در حالی به پایان رسیده و فردا مردم پای صندوق رأی میروند که تمامی حوزههای استان از حیث نماینده و نامزد همه شمول هستند. با وجود آنکه از خردادماه سال جاری و آغاز مرحله پیش ثبتنام در انتخابات بحثهای انتخاباتی در رسانهها آغاز شد، اما کمتر کسی تصور میکرد تنور انتخابات در هفته نهایی آن اینقدر داغ و پرشور باشد.
یک جبهه با ۱۰ لیست و چندین اشتراک
شاید از همان اول نگاههای رسانهای به فعل و انفعالات تشکلی بود که در دورهی گذشته توانست با تکیه بر یک بدنهی فراگیر، از طریق اقناع نیروها و برگزاری مجمعی بزرگ به لیستی وحدت بخش رسیده و سپس با همراه کردن دیگر تشکلهای همسو برندهی قاطع انتخابات باشد. اما همه میدانستند که اینبار این برگ برنده با شورای ائتلاف نیروهای انقلاب همراه نبود، ریزش شدید نیروها از جمله نیروهای جوان به دلایل گوناگون، تاریک و مبهم شدن تالارهای لابی تشکل پس از دو انتخابات و غیره توان وحدت بخشی و اقناع عمومی را از شانا گرفته است. در کنار آن ائتلاف پیروان ولایت هم جلسات بررسی خود را آغاز کرد و شورای وحدت هم نشان داد که قصد دارد با فرایندی به لیست برسد. آرام آرام تشکلهای سیاسی اجتماعی دیگری هم وارد شدند تا لیست خودشان را ارائه دهند. در نهایت بیش از ۱۰ لیست در قزوین از جانب تشکلهای انقلابی و ارزشی بیرون آمد که فصل مشترک همهی آنها فاطمه محمدبیگی است. مهمترین این لیستها عبارت هستند از:
شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی: فاطمه محمدبیگی و لطف الله سیاهکلی
ائتلاف پیروان ولایت: فاطمه محمدبیگی و محمدمهدی انصاری
شورای وحدت: فاطمه محمدبیگی و محمدمهدی انصاری
جمعیت مساجدشاخص جنوب شهر: فاطمه محمدبیگی و سالار آبنوش
هیئات و مساجد شمال شهر: فاطمه محمدبیگی و سالار آبنوش
جبهه نیروهای انقلابی محمدیه و مهرگان: فاطمه محمدبیگی و سالار آبنوش
جبهه صبح ایران: فاطمه محمدبیگی و سیدجلال حسینی
ارائه این لیستها روی محوریت فاطمه محمدبیگی نشان دهندهی اشتراک نظر اصولگرایان و پایگاه رأیشان روی محمدبیگی دارد. همینطور تکرار نام آبنوش در لیستهای غیرحزبی و بیشتر فرهنگی اجتماعی با پایگاه مؤثر مردمی هم نشان میدهد که به احتمال زیاد او رأی زیادی را از کف جامعه کسب خواهد کرد و این زنگ خطر جدی برای لطف الله سیاهکلی نماینده فعلی است که تنها شانا به او رسیده است. و این یعنی او برای حفظ پایگاه رأی خودش در میان شبکهای که چهارسال قبل داشت به شدت با امر دشواری روبرو است.

در تاکستان هم حضور عباس بیگدلی برای وحدت جریانهای سیاسی این جبهه بهروی او کافی بود، همانطور که این اتفاق در بوئین زهرا و آوج هم رخ داد و عباسپور گزینه نیروهای انقلابی شد. البته شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی شهرستان آوج با انتشار بیانیهای در انتخابات بیطرف ماندند و از عباسپور هم حمایت نکردند.
اصلاحطلبان بدون اتحاد
اصلاحطلبان با وجود داشتن نامزدهای اصلاحطلب در میدان، از همان نخست تصمیم گرفتند تا با نام لیستهای اصلاحطلبی وارد کارزار نشوند. البته دلایل متعددی هم وجود داشت که آنها از پیش بدانند کارشان سخت است و باخت احتمالی ممکن است به جانب مردمی جبهه آسیب بزند. از جمله مردم همچنان تلخی دوران هشت ساله تدبیر و امید که با محوریت اصلاحات شکل گرفته بود را در کام داشتند و بعید است در طی ۲ سال این اعتماد بین مردم و اصلاحطلبان ترمیم شده باشد. با این وجود سه کاندیدای شاخص اصلاحطلب یعنی سالار قاسمی، فاطمه خمسه و صدیقه ربیعی جداگانه به میدان کارزار وارد شدند.

فاطمه خمسه که پیشتر مردم استان تجربه دوران نهچندان موفق ریاست او بر سازمان بزرگ و حساس جهاد کشاورزی را تجربه کرده بودند، با چهره و ایدههایی جدید وارد میدان شد. او البته کمپینی شیک و پرهزینه هم به راه انداخت؛ تولیدات چندرسانهای او هم با هدف زدودن سبقه این مدیر دولت تدبیروامید از اذهان و معترض وضع موجود نشان دادنش تدوین و منتشر شدند.
سالار قاسمی هم تلاش کرد تا ماننده دورهی قبل هم کمپین تبلیغاتی مدرن و مجازی داشته باشد و هم متناسب با وضعیت حوزهی انتخابیه به سراغ رایزنی به سران و مؤثران طوایف و محلات و مناطق برود و هم روی پایگاه رأی ولایتش الموت حساب باز کند.
صدیقه ربیعی هم چندان ورود پرسروصدایی نداشت و جز چندین طرح پوستر معترضانه در فضای مجازی چیز خاصی بیرون نداد.
در تاکستان هم امیرطاهرخانی و بهمن طاهرخانی گزینههای اصلاحطلبی هستند که سبقه حمایت تشکلها و پدرخوانده جبهه را هم داشتهاند. همینطور در بوئین زهرا هم انصاری به نظر گزینه اصلاحطلبی میآید که قابلیت رقابت با عباسپور را دارد.
تا لحظه آخر همه منتظر اقدام پدرخواندههای اصلاحات برای حمایت از این کاندیداها بودند، اما شیخ قدرت علیخانی در مصاحبهای کوتاه تنها مردم را دعوت به مشارکت در انتخابات کرد و در باره مصادیق هم هیچ نگفت. دلیل اصلی ماجرا این است که علیخانی هم احتمالاً امیدی به موفقیت این نامزدها ندارد و روی دیوار آنها یادگار نمینویسد. این انفعال حزبی شیخ قدرت باعث شد تا صدیقه ربیعی به موقع و با درک کامل وضعیت، پیش از یک شکست سنگین جبران ناپذیر انصراف بدهد تا حیات سیاسی خود را حفظ کند.
اعتدالیون و بخت بالای رقابت
اما جریان اعتدالیون که با عنوان مستقل هم وارد میدان رقابت شدند، ماجرایی دیگر است. شاید کمی سخت است که دو نامرد مستقل و وابسته به روحانی و لاریجانی را بتوان به اصلاحات یا اصولگرایان ربط داد چون در هر دورهای اینها توانسته بودند زیست سیاسی داشته باشند.
علی فرخزاد که در آخرین روزهای انتخابات توانسته بود مجوز حضور در میدان رقابت را از هئیت نظارت کسب کند، برخلاف انتظار کارزار انتخاباتی پرسروصدایی نداشت. با وجودآنکه سعی کرد هم در تبلیغات مدرن و هم در رایزنیهای چهره به چهره خودی نشان دهد، اما به نظر در رقابت میدانی بسیار منفعل و خارج از آن معاون عمرانی پنجساله استان قزوین نشان داد. آخرین زور انتخاباتی فرخزاد انتشار ویدیوی حمایتی علی لاریجانی از او بود. ویدیویی که حتی تحلیلگران نزدیک به او هم باید بدانند بیش از آنکه به سودش باشد، به جهت عدم محبوبیت عمومی لاریجانی(که مردم او را از مقصران وضع موجود میدانند) به زیانش تمام خواهد شد.

داوود محمدی در حالی که سبقهی حضور در مجالس نهم و دهم را در کارنامه دارد، هوشمندانه از ظرفیت حمایتی روحانی و لاریجانی استفاده نکرد. به شکل حساب شدهای هم حملات هیجانی به دولت نداشت و تنها در حوزهی اختیارات مجلس ارائه نظر کرد و از کارنامهی خود گفت. محمدی تلاش کرده تا با یک استراتژی ویژه سبد رأی خود از جامعه ارزشی را حفظ کند و با نقدهای اعتراضی حساب شده هم به سمت جذب رأی خاکستری پیش برود. و همین امر هم قابلیت رقابتی او را بالاتر برده و از میان نامزدهای اعتدالی او را درگود رقابت نگه دارد.

سرنوشت رقابت چه میشود؟
رقابت انتخاباتی در قزوین اکنون به اوج رسیده، فارغ از نظرسنجیها و گاه نظرسازیها، تحلیلهای انتخاباتی از میان نامزدهای موجود نشان میدهد که یک رقابت چهارجانبه میان فاطمه محمدبیگی و سالار آبنوش دو گزینه ارزشی و داوود محمدی و علی فرخزاد دو گزینه اعتدالی اما نزدیک به اصلاحطلبان سرنوشت دو کرسی انتخابات را در قزوین تعیین کند.
لطفالله سیاهکلی به خاطر اشتباهات استراتژیک تیم رسانهای و همچنین دفترش کاملاً در اذهان پایگاه رأی اصولگرایی تضعیف شده، او نه حمایت قاطع تشکلهای وحدت کرده در دوره قبل را دارد و نه حمایت مشروط فعالان فرهنگ و هیئتی را. اشتباهات سیاسی او و دفترش به ویژه در ماجرای فرماندار عدالتخواه که حتی به دهان دریدگی برخی از نزدیکان دفتر او به اسلامیصدر هم شد، کاملاً این جریان را از سیاهکلی ناامید کرد(که در این باره پس از انتخابات مفصل خواهم نوشت).
سیدجلال حسینی هم که یک پدیده جوان و ارزشی در این انتخابات به شمار میرود، با وجود قابلیتهای زیاد و اندیشهی انقلابی و عدالتخواهانه هنوز نتوانسته جایگاه خودش را در انتخابات به دست بیاورد. و محمدمهدی انصاری هم با توجه به اینکه نتوانست یا نخواست کارزار تبلیغاتی مؤثری را سامان بدهد بعید است وارد گود اصلی رقابت شود.
فاطمه خمسه و سالار قاسمی هم با توجه به سابقه اجرایی پرسروصدا و گاه پرحرف و حدیثشان تگیهگاه محکمی برای رأی ندارند و غیاب تشکلهای سیاسی اصلاحات برای پشتیبانی از آنها و برگ نسوزاندن پدرخواندههای اصلاحات هم این امید را کم رنگتر میکند. گرچه سالار قاسمی به دلیل پشتوانه قومی خود در الموت و جایگاهی که در میان مؤثران برخی ایلات مانند چگینی دارد احتمالا رأیی به مراتب بالاتر و جدیتر از فاطمه خمسه خواهد داشت.
رقابتی انتخاباتی اما در تاکستان به دوقطبی بیگدلی ارزشی و امیرطاهرخانی اصلاحطلب و در بوئین زهرا به دوقطبی عباسپور و انصاری اصلاحطلب ختم شده است. ولی در نهایت این مردم هستند که جمعه ۱۱ اسفندماه در پای صندوقهای رأی دست به انتخاب خواهند زد.
انتهای پیام/