شفق؛ جابر خرم نیا، یادداشت: مدیرکل اسبق و اصلاحطلب ارشاد قزوین در فرستهای گفته که هنرستان هنرهای زیبای دختران قزوین در شرف تعطیلی است. خبری تلخ که مورد پسند و پذیرش هیچ دغدغهمندی نیست.
اسماعیلی که در دولت سیزدهم مدیرکل دفتر آموزش وزارت ارشاد بود، به نقد عملکرد دولت سیزدهم در این باره رویآورده(که از قضا اکنون هم مشتری دارد و هم فایده) و البته در نقد خود اصلاً نگفته که دلایل و علل تعطیلی هنرستان چیست! انگار که اساساً دلایل و واکاوی آن برای نقد مهم نیستند و سیاسیبازی نوشتار مهم است. در واقع معلول مستقل و بدون توجه به علتها نقد شده. واکنش سیاسی او هم مورد استقبال رفقای سابقش قرار گرفته و همه بلااستثنا بجای مدیرکل کنونی ارشاد، آموزش و پرورش و استاندار را خطاب قرار دادند.
اما نکتهی قابل توجه این است که آقای اسماعیلی این وسط گریزی هم به عمارت هنر زده و اشاره کرده که چرا این امارت دست نهاد دیگری است! انگار مثلاً در دوران خودشان دست ارشاد بوده! عمارت هنر در ابتدا در اختیار ارشاد بود، اما در دولت بنفش به نهادهای دیگر تقدیم شد که آخرینش وزارت امورخارجه بود و حتی در مقطعی به موزهی دکتر علیاکبر صالحی تبدیل شد. سکوت رضایت آمیز ارشاد در مورد استقرار وزارت خارجه در این عمارت از جمله دوران تصدی خود آقای اسماعیلی بلا اشکال بوده لابد!
اما در دولت سیزدهم این عمارت به سختی و با تلاش مدیرکل وقت و مسئولین استان از نهادهای بیربط بازپس گرفته شده و با کاربری فرهنگی و هنری به حوزهی هنری انقلاب اسلامی واگذار شد تا در آن تولید محتوای هنری و تربیت نیروی هنرانقلاب اسلامی رخ بدهد و اخیراً هم مرکز ایده و تولید مستند شده است.
این دقیقاً چیزی است که مافیا و پدرخواندهی انحصارطلبان عرصهی فرهنگ و هنر قزوین مطلوب نمیدانند و «لطفی»! در آن نمیبینند. بلکه برایشان زنگ خطر هم هست. اساساً اگر قرار باشد مکتبی خارج از حوزهی مریدان حضرات دایر شود محکوم و منکوب است. پییشتر هم برخی از اساتید مدعی علیه جریان تربیت نیروی هنری و تولید محتوای فرهنگی در این عمارت عقدهگشایی کرده بودند. چرا؟ چون اهالی عمارت خود را شاگرد و پیرو مکتب انحصاری آقایان و خانمها نمیدانند.
اینگونه است که اگر امروز این جریان مستبد نقدی هم روا میدارد، نمیتواند از خیر عمارت هنر و موضوع هنر انقلاب اسلامی بگذرد و تیری به سوی او نیاندازد.
انتهای پیام/